برای پسرم مهراد

برای تو مینویسم ...

مداد، خودکار

سلام عزیز دل مامانی. تو پست قبلی گفتم که همش قاشق دستت میگیره، الان دیگه قاشق رو ول کردی چسبیدی به مداد و خودکار یه مداد تو یه دستته یه خودکار تو اون یکی دستت و شبانه روز میگی مَداد، هوکار (خودکار) بازم به قاشق مامان جون حداقل ایمن تر بود، مداد و خودکار خطرناکه همش میترسم خدا نکرده باهاش بخوری زمین. تنها کاری که از دستم برمیاد اینه که نوک مداد رو مشکنم تا پهن بشه،خودمارم مغزی داخلشو درمیارم هرچند بازم خطرناکه، ایشالا اینم از سرت بیفته مامان جون زودتر ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️   ...
25 آبان 1396

قاشق 😄

مهراد جون نازم، فدات بشم الهی، نفسم تازگیا گیر دادی به قاشق چایخوری ، از صبح تا شب و شب تا صبح یه قاشق چایخوری میگیری دستت، شبا قاشق به دست میخوابی ، آدم یاد خاله ریزه و قاشق سحرآمیز میفته حتی از خونه ام که میخوایم بریم بیرون هم قاشقت دستته.کلی میخندیم از دستت مامان جوووووووووون قربونت برم                   ...
20 آبان 1396
1